Tuesday, August 08, 2006
«ژیل» ـ پرسوناژ مرد داستان ـ خطاب به همسرش ـ «لیزا» ـ میگوید: «اگه آدم میخواد از همه چیز مطمئن باشه، باید به روابطِ کوتاهمدّت اکتفا کنه.» امّا وقتی که لیزا، میگوید قصدش چنین رابطهای نیست، ژیل پاسخ میدهد:
در این صورت، برای اینکه ادامه پیدا کنه، باید عدم اطمینان و تردید رو قبول کرد، از امواج سهمگین گذشت، کاری که فقط با اعتماد میشه انجام داد، باید خود را به امواجِ متضاد و متناقض سپرد، گاهی شک، گاهی خستگی، گاهی آسایش، ولی در ضمن باید دائم خشکی رو هم در نظر داشت.
پاسخِ ژیل در برابر «تردیدهای عشق»، تنها یک چیز است: «اعتماد».
Comments:
<< Home
سلام
به گمانم اين از آن شاهكار اريك امانوئل اشميت باشد :منظورم خورده جنايت هاي زنا شوهري است.
اين حسي كه توي پست قبلي نوشتي رو من كاملا درك مي كنم حتي بجز روابط خاص مثلا وقتي به يه دوست گفتم كه سخت دوستش دارم داستان عوض شده و روباط تغيير كرده خوب آدم ها جنبه هايشان محدود است
Post a Comment
به گمانم اين از آن شاهكار اريك امانوئل اشميت باشد :منظورم خورده جنايت هاي زنا شوهري است.
اين حسي كه توي پست قبلي نوشتي رو من كاملا درك مي كنم حتي بجز روابط خاص مثلا وقتي به يه دوست گفتم كه سخت دوستش دارم داستان عوض شده و روباط تغيير كرده خوب آدم ها جنبه هايشان محدود است
<< Home